توانايي و مقاومت يک پوشش در برابر نيروي وارده ناشي از فرسايش-مالش )سنباده (و خراش بگونه اي که فيلم پوشش خواص اوليه خود را حفظ نمايد مقاومت در برابر سايش ناميده ميشود.
براي بررسي اين خاصيت فيلم خشک پوشش ها از آزمونهاي تابر و مقاومت در برابر خراش بشرح زير استفاده ميشود:
ASTM D- -1 مقاومت در برابر سايش خشک فيلم مطابق استاندارد 4060
ASTM -2 مقاومت در برابر خراش که شماره استاندارد مطابق
ASTM D- 3 مقاومت در برابر سايش تر فيلم رنگ مطابق استاندارد 2486
Acid number-acid value
عدد اسيدي
به مقدار ميليگرم هيدروکسيد پتاسيم لازم براي خنثي سازي اسيد هاي آزاد موجود در يک گرم روغن -رزين و يا ساير مواد عدد اسيدي گفته ميشود
انجام داد. ASTM D- براي انجام اين آزمون ميتوان مطابق روش استاندارد 1639
Additive-modifier
ماده افزودني به موادي که در مقادير کم به رنگ اضافه شده و باعث ايجاد و يا بهبود خاصيتي در رنگ ميشود ماده افزودني گفته ميشود
Adhesion prometer
بهبود دهنده چسبندگي موادي هستند که يا در ساخت رزين استفاده شده و يا به رنگ ساخته شده جهت افزايش ميزان چسبندگي پوشش به سطح اوليه يا بر روي لايه قبلي رنگ اعمال شده بکار ميروند. اين مواد خصوصا در مورد پوشش هايي که بر روي سطوح غير فلزي و پلاستيکي اعمال ميشوند کار برد دارند.
Accelerator
شتاب دهنده هر ماده که سرعت يک واکنش شيميايي را افزايش دهد شتاب دهنده گويند اين مواد در صنعت رنگ به موادي اطلاق ميشوند که يا پيوند عرضي و شبکه ايي يک سامانه رزيني چند جزيي را تسريع مي کند.
Adhesion
چسبندگي ميزان اتصال بين فيلم خشک يک پوشش با سطحي که بر آن اعمال شده و در تماس است چسبندگي ناميده ميشود . چسبندگي در واقع معياري براي تعيين مقاومت پوشش در برابر جدا شدن از سطح با اعمال نيروي عمودي در راستاي تفکيک پوشش از سطح است .از عوامل مهم در چسبندگي مي توان به آماده سازي سطح -نوع رزين و مقدار آن در پوشش و مقدار شبکه ايي شدن رزين در پخت کامل اشاره کردد
جهت تعيين ميزان چسبندگي مي توان از روشهاي زير استفاده کرد
عمل نمود. ASTM D- -1 جسبندگي به روش برش هاي متقاطع که ميتوان مطابق استاندارد 3359
لازم بذکر اين آزمون براي پوششهايي بکار مي رود که ضخامت فيلم خشک آن بيشتر از 111 ميکرون نباشد.
که روش انجام آن مشابه روش برش متقاطع بوده و براي پوششهايي بکار مي رود که ضخامت فيلم X CUT -2 چسبندگي به روش 111 ميکزون باشد. - خشک آن بين 311 عمل نمود .ASTM D- که مي توان مطابق استاندارد 4541 PULL OFF -3 چسبندگي به روش جدايش کششي رنگ از سطح يا اين آزمون براي پوششهاي بکار ميرود که ضخامت فيلم خشک آن بيشتر از 311 ميکرون باشد
Aeration-air Entrapment
حباب زدگي به وجود هوا در رنگ مايع )پايه حلال و سيستم هاي عاري از حلال ( پس از اجراي رنگ گفته ميشود و بيشتر در سيستمهاي عاري از حلال خصوصا کفپوش هاي اپوکسي و پلي يورتان بروز مي کند و باعث ايجاد فيلم رنگ با سطح موج دار يا پوست پرتفالي ميشود
.
Aerosol paint
رنگ هوا سل به رنگي که با فرمول خاص تحت فشار در قوطي بسته بندي مي شود اطلاق مي گردد
ageing
کهنگي يا پير شدن رنگ به تغيير برگشت ناپذير در خصوصيات پوشش که در اثر گذشت زمان و يا قرار گرفتن در برابر حرارت رخ مي دهد اطلاق مي شود
Algicidal paint
رنگ ضد خزه در پوشش هاي مخصوص رنگ نما که در مناطق با آب و هواي مرطوب اعمال ميگردد از نوعي مواد افزودني خاص استفاده مي گردد که پس از خشک شدن فيلم رنگ مانع از رشد خزه و جلبک بر روي آن ميشود که به آنها رنگ ضد خزه اطلاق ميشود
Ambient Temrature
دماي محيطي به دماي اتاق يا دماي موجود محيط اطلاق مي شود.
Anti skining agent
ضد رويه مواد افزودني که از اکسايش رنگ در زمان انبارداري در داخل قوطي جلوگيري مي کند اطلاق مي شود و بيشتر در رنگهاي آلکيدي بکار مي رود
Anti sagging agnet
مواد ضد شره به مواد افزودني مايع يا جامد که در فرمولاسيون رنگ بکار ميرود و مانع از سينه دادن يا شره کردن رنگ ميشود اطلاق ميشود و ميزان مصرف آن بستگي به نوع رنگ - فرايند خشک شدن و ميزان ضخامت پوشش و روش اعمال خواهد داشت استفاده نمود. ASTM D- براي بررسي ميزان مقاومت رنگ در برابر شره کردن مي توان از استاندارد 4400
Anti setteling agent
مواد ضد ته نشيني به مواد افزودني مايع يا جامد که در فرمولاسيون رنگ بکار ميرود و موجب به تاخير انداختن تشکيل رسوب و حفظ يکنواختي و ثبات رنگ در طي دوره انبارداري و يا اعمال رنگ ميشود اطلاق ميشود.
مي توان استفاده ASTM D- براي بررسي ميزان ته نشيني و بررسي انتخاب صحيح نوع ماده ضد ته نشيني از استاندارد 1309
کرد.
Alligatoring -crocodiling
پوست سوسماري شدن به ايجاد ترکهاي مورب يا متقاطع در فيلم پوشش خشک شده اطلاق ميشود. بعلت تشابه اين پديده با سطح پوست سوسمار به اين نام خوانده ميشود. اين عيب بعلت استفاده بيش از اندازه پرکننده و ما مناسب بودن نسبت پيگمنت به رزين در پوشش مي باشد.
Air drying
هواخشک بفرآيندي که رنگ مايع در دما و رطوبت نسبي محيط خشک ميشود اطلاق مي شود.
Airless spraying
پاشش بدون هوا به اعمال رنگ مايع با تجهيزاتي که بدون استفاده از هواي فشرده انجام ميگرد اطلاق ميشود و به منظور اعمال رنگ با ضخامت بالا بکار ميرود. high solid و استفاده از رنگهاي با درصد جامد بالا
Anti-corrosive paint
رنگهاي ضد خوردگي به پوشش هايي که مانع از خوردگي سطوح فلزي آهني و جلوگيري از زنگ زدن آن ميشود اطلاق ميشود . معمولا در ساخت اين نوع پوشش ها از پيگمنت هايي نظير زينک کرومات - زينک فسفات - پودر روي - کرومات استرانسيم استفاده مي شود و براي و ASTM B - مطابق استاندارد 117 Salt spray بررسي مقاومت پوششهاي فوق در برابر خوردگيو رطوبت از آزمون مه نمکي يا استفاده ميشود ASTM D- آزمون رطوبت 111 % مطابق استاندارد 2247
Bittiness-Bitty film
به فيلم پوشش که داراي ذرات ژل - ذرات تجمع يافته يا ذرات گرد و غبار بر روي آن باشد اطلاق ميشود.
Bitumen
به ترکيبات جامد يا مايع با ويسکوزيته بالا که بر پايه ترکيبات هيدروکربني يا مشتقات آنها بوده و در حلال هاي آليفاتيک حل ميشوندو يا در اثر حرارت نرم ميشود اطلاق ميشود.
Bleaching
به پديده رنگ پريدگي يک پوشش در اثر قرار گرفتن در معرض مواد شيمايي و يا نور خورشيد اطلاق ميشود.
Bleeding
به پديده تغيير فام فيلم رنگ در اثر مهاجرت اجزاي تشکيل دهنده از لايه ريرين به سطح فيلم اطلاق ميشود.
Blistering
به پديده برآمدگي گنبدي شکل فيلم جامد رنگ در اثر کاهش چسبندگي موضعي و تورم در لايه زيرين )اولين لايه پوشش که بر روي سطح اعمال ميشود ( اطلاق ميشود.
Blushing
به پديده کدر و شيري رنگ شدن فيلم لاک خشک شده بعلت جذب رطوبت موجود در محيط و يا رسوب يک يا چند جز جامد لاک در فيلم آن اطلاق ميشود.
Bridging
به پديده جدا شدگي فيلم پوشش از گوشه هاي داخلي سطح در اثر در هم رفتگي )شرينگج( و يا تشکيل فيلم پوشش بر روي سطوح ترک خورده اطلاق ميشود.
Brush mark-brush drag
به خطوط موجود در فيلم خشک شده پوشش که با استفاده از قلم مو اعمال شده است اطلاق مي شود.
Bubbling
به حضور دائمي يا موقتي حباب هاي هوا و يا بخارات حلال و يا هر دو در فيلم خيس پوشش اعمال شده اطلاق ميشود.
Burning off
به جدا کردن رنگ از روي سطح از طريق نرم کردن آن با شعله و سپس سنباده زدن آن و يا سنباده زدن فيلم پوششي که هنوز خشک نشده است اطلاق ميشود.
Batch
به مقدار وزني محصول که در يک مرحله توليد و تخليه ميشود اطلاق مي گردد.
Baking finish
به پوششي که براي خشک شدن و رسيدن به خواص مطلوب نياز به حرارت بالاي 56 درجه سانتيگراد دارد اطلاق ميشود.
Bulking value
به حجم واحد جرم مواد پودري اطلاق و بر حسب گالن بر پوند يا ليتر بر کيلوگرم بيان ميشود.
Build
به ضخامت فيلم خشک پوشش اعمال ميشود.
Brittleness
به مقاومت ضعيف فيلم خشک شده پوشش در اثر خمش آن که باعث ترک خوردگي يا پارگي شود اطلاق ميگردد
Bronzing
اگر ذرات پيگمنت بک رنگ آسياب شده دوباره متراکم شوند و حالت چلاي فلزي را بخود بگيرد به آن حالت برنزي گويند
Catalyst
تسريع کننده واکنش ماده اي است که باعث تسريع در انجام واکنش شيميايي ميگردد ولي در پايان واکنش ساختار شيميايي آن بدون تغيير باقي مي ماند.
با اغماض ميتوان به آن دسته از مواد افزودني که در ساخت رنگ از آنها استفاده شده و وارد واکنش ميشوند و بعنوان مثال باعث کاهش دماي سخت شدن يا پخت رنگ ميشوند نيز اطلاق کرد
cathodic protection
حفاظت کاتدي
به قرار دادن فلز بعنوان کاتد و بمنظور کاهش يا جلوگيري از خوررگي سطح آن که همراه با قرار دادن فلز ديگر بعنوان اند فدا شونده مي باشدحفاظت کاتدي گفته ميشود. بعنوان مثال اعمال پوشش هاي غني از روي بر روي سطوح آهني
cathodic protection
حفاظت کاتدي به قرار دادن فلز بعنوان کاتد و بمنظور کاهش يا جلوگيري از خوررگي سطح آن که همراه با قرار دادن فلز ديگر بعنوان اند فدا شونده مي باشدحفاظت کاتدي گفته ميشود. بعنوان مثال اعمال پوشش هاي غني از روي بر روي سطوح آهني
Chlorinated rubber
کلروکائوچو نوعي رزين است که از کلره کردن کائوچوي طبيعي حاصل ميشود .از اين رزينها دز ساخت پوششهاي مقاوم در برابر آب و مواد شيميايي و جوهر هاي چاپ استفاده ميشود.
Coal tar epoxy
کولتار اپوکسي به پوششي که رزين تشکيل دهنده آن شامل رزينهاي اپوکسي و کولتار باشد اطلاق ميشود.
Cob webbing
تار عنکبوتي شدن به تشکيل الياف ريز ) شبيه تار عنکبوت ( نيمه خشک شده در هنگام پاشش رنگ به روش اسپري که در اثر استفاده از حلال نامناسب و سرعت خشک شدن بالا بوجود مي آيد اطلاق ميشود.اين پديده از معايب رنگ مي باشد.
Cohesion
پيوستگي به ميزان نيروي لازم جهت چسباندن ذرات تشکيل دهنده رنگ بمنظور ايجاد يک فيلم يکنواخت و پيوسته اطلاق ميشود. ميزان پيوستگي در سيستم پوششي چند لايه از اهميت خاصي برخوردار است و ميتواند بر روي چسبندگي تاثير داشته باشد
Colour retention
حفظ ظاهر رنگ به توانابي يک پوشش در ابقا رنگ اوليه پس از قرار گرفتن در برابر شرايط جوي و يا محيطهاي شيميايي اطلاق ميشود.
Compatibility
سازگاري-تطابق
سازگاري بصورت زير تعريف مي گردد:
-1 سازگاري بين رنگ و سطحي که روي آن پوشش اعمال ميشود. توانايي يک پوشش اعمال شده بر روي سطح مورد نظر در ايجاد يک فيلم چسبنده و بدون بروز اثرات نا مطلوب
-2 توانايي اختلاط دو يا چند رنگ با نسبت مشخص بدون بروز هيچگونه اثر نا مطلوب
-3 توانايي اختلاط دو يا چند رنگ براي اجرا در يک سيستم رنگ بدون ايجاد هيچگونه اثر نا مطلوب
Copolymer
کوپليمر
به فرآورده حاصله از پليمريزاسيون 2 يا چند مونومر متفاوت اطلاق مي شود
Corrosion
خوردگي
به پوسيدگي .اکسيداسيون و زوال سطوح فلزي- سيماني و يا ساير سطوح در اثر بروز واکنش با محيط اطلاق ميشود.
Cracking
شکاف خوردگي
ايجاد شکاف عمقي در فيلم رنگ مي باشد .اين شکاف پديده سطحي نيست و حتي تا لايه زيرين پيش ميرود و داراي شکل منظم
و خاصي نيست.
Cratering
حفره زدن
تشکيل متعدد حالت پياله اي شکل بر روي فيلم پوشش اعمال شده را گويند . اين پديده از عيوب رنگ بوده و در اثر کشش
سطحي نا مناسب بو جود مي آيد و بيشتر در رنگهايي که به آرامي خشک ميشوند و يا در اثر واکنش شيميايي خشک ميشوند
ديده ميشود
Cross linking
شبکه اي شدن
به ايجاد شدن اتصالات شيميايي بين زنجيره مولکولي يک پوشش و تشکيل يک شبکه سه بعدي اطلاق ميشود.
Curing agent
عامل پخت
به مواد سخت کننده يا شروع کننده که به يک رزين يا پوشش چند جزيي اضافه ميشود و از طريق واکنش شيميايي باعث تشکيل
فيلم و رسيدن به خواص مورد نظر ميگردد اطلاق ميشود
Coating
پوشش
به اعمال يک رنگ بر روي سطح و ايجاد يک فيلم پيوسته و يکنواخت پوشش گفته ميشود.
Contrast ratio
نسبت تباين
به نسبت ميزان بازتاب اندازه گيري شده فيلم خشک يک رنگ از روي يک سطح سياه و يک سطح سفيد گفته ميشود.
Coverage rate-Hiding power
ميزان پوشش
به قابليت پنهان کنندگي يا قدرت محو کنندگي سطح بوسيله يک رنگ که به ميزان انتشار رنگ و قدرت جذب پيگمنتهاي پخش
شده و ضخامت فيلم رنگ دارد اطلاق مي شود و آن متر مربع بر ليتر مي باشد.
Crawling
باز شدگي
يکي از معايب رنگ است که علت آن کشش سطحي نا مناسب سطح در اثر عدم مرطويت سازي رنگ مي باشد که پس از اعمال رنگ در نقاطي از سطح رنگ جمع شده و ظاهر سطح رنگ نخورده به نظر مي آيد
Consistency
قوام و غلظت
به ويسکوزيته ظاهري رنگ در هنگام اجرا و تحت اعمال نيروهاي برشي اطلاق ميشود.
Crazing
شکاف ريز
مي باشد ولي تفاوت آن دز اندازه خطوط مورب -متقاطع و گستردگي آن است که در اينحالت Alligatoring اين پديده شبيه بسيار کمترو ريزتر از حالت پوست سوسماري شدن است
Crocodiling
مي باشد که در جلسات قبل توضيح داده شد. alligatoring مشابه اصطلاح
Checking
ترکهاي ريز
به پيدايش ترکهاي ريز و يکنواخت بر روي سطح رنگ اطلاق ميشود. گاهي اين ترکها آنقدر ريز و کوچک هستند که با چشم غير مسلح قابل رويت نيستند.
Degreaser
)چربي گير(
محلول يا ترکيب شيميايي که به منظور زدودن چربي ، روغن و الوده کننده هاي مشابه مورد استفاده قرار مي گيرد.
Delamination
)لايه لايه شدگي(
به جدا شدن لايه هاي پوشش که در اثر چسبندگي بسيار ضعيف بين لايه ها بوجود مي آيد اطلاق ميشود.بعنوان
مثال بکار بردن افزودني هاي سيليکوني که به منظور افزايش سختي در رنگ بکار ميرود ميتواند باعث بروز اين پديده
در سيستم پوششي شود.
Density
)دانسيته ، چگالي(
جرم به ازاي واحدحجم )معمولا به صورت گرم بر ميلي ليتر يا پوند بر گالن بيان مي شود.اين مشخصه با استفاده از
پيکنومتر در آزمايشگاه اندازه گيري ميشود.
DFT
)dry film thickness(
)ضخامت فيلم خشک رنگ(
به صخامت فيلم پوشش تشکيل شده بر روي سطح پس از اعمال و خشک شدن کامل اطلاق ميشود.
Dew point
)نقطه شبنمي(
دماي سطح در دماي محيطي معين و رطوبت نسبي که در آن قرار دارد سبب تجميع نم و رطوبت مي شود که نقطه
شبنم اطلاق مي شود و از نکات مهم در هنگام اعمال پوشش خصوصا در نقاط با رطوبت بالا مي باشد.
Diluent
) رقيق کننده(
يک جز فرار از اجزاي پوششي که در واقع يک حلال واقعي نيست و تاثيرات کمي بر ويسکوزيته دارد.اين ترکيبات در
پوششهاي عاري از حلال بعنوان افزودني مصرف شده و دارا ي تاثيراتي بر خواص پوشش نهايي مي باشد.
Dry spray
)اسپري خشک(
بحالتي گفته ميشود که ذرات رنگ در اثر پاشش قبل از رسيدن به سطح مورد رنگ آميزي خشک شده و پس از
برخورد با سطح از روي آن برگشت شده و يک سطح زبر با چسبندگي ضعيف را بوجود مياورند.اين پديده از معايب
بالا و يا استفاده بيش از PVC رنگ محسوب گريده و بعلت نامناسب بودن نسبت پيگمنت و فيلرها به رزين جامد و
حد حلالهاي باسرعت تبخير بالا در فرمولاسيون رنگ بوجود مي آيد.
Dispersion
) ديسپرس کردن-پخش کردن(
تعليق کردن ذرات کوچک جامد معمولا پيگمنت ها در مايعات مانند رزين ها .
Dry to handle- Dry trough
)خشک شدن عمقي(
ميزاني از خشک شدن پوشش بر روي سطح مي باشد که امکان جابجايي قطعه رنگ شده بدون تغيير شکل پوشش
وجود دارد.
Dry to recoat
)زمان پوشش مجدد(
به ميزان زمان لازم جهت خشک شدن پوشش رنگ اعمال شده برروي سطح قبل از اجراي لايه دوم اطلاق ميشود
بطوري که لايه دوم باعث تخريب لايه زيرين و تغيير خواص فيزيکي - مکانيکي آن نشود.
Dry to Tack free-dust dry
)خشک شدن سطحي اوليه (
مرحله اي از خشک يا سخت شدن پوشش اعمال شده مي باشد گه رنگ تشکيل يک لايه نازک يا پوسته را ميدهد
بنحوي که ذرات ريز معلق در هوا پس از نشست بر فيلم رنگ به آن نچسبد.
Dry to touch
)خشک شدن سطحي(
مرحله اي از خشک يا سخت شدن پوشش اعمال شده مي باشد که اگر سطح رنگ با فشار انگشت يا پارچه لمس شود
اثري بر روي آن مشاهده نشود.
Discoloration
)رنگ رفتگي (
به هر گونه تغيير فام پوشش پس از قرار گرفتن آن در برابر شرايط جوي که بر اثر گچي شدن -تغيير در براقيت و يا
سياه شدگي و بطور کلي هر گونه تغيير فام پوشش نسبت به نمونه اصلي گفته ميشود.
Dispering agent
)مواد پخش کننده -پراکنش يار(
به مواد افزودني که در فرمولاسيون رنگ بجهت تسهيل و تسريع پخش شدن ترکيبات جامد )پيگمنت ها و فيلرها و
مواد افزودني جامد( در بخش مايع آن استفاده ميشوند اطلاق مي گردد.
Durability
)پايداري(
به ميزان مقاومت رنگ و اجزاي آن در برابر عوامل مخرب فيزيکي - شيميايي و محيطي اطلاق ميشود.
Dirt resistance-soiling resistance
مقاومت در برابر چرک شدن )جرم پذيري (
توانايي يک پوشش خشک شده در برابر چرک و کثيف شدن در اثر نشست و رسوب عوامل خارجي بر روي آن
اطلاق ميشود. اين مواد خارجي شامل ميکرو ارگانيسم ها نميشود.
Drier-siccative
)خشک کن (
به ترکيباتي که باعث تسريع اکسيداسيون در روغنهاي خشک شونده شده و خشک شدن آن ها را سرعت مي
بخشد اطلاق ميشود.خشک کنها اغلب بر پايه صابونهاي فلزي محلول در روغن بوده و بصورت مايع و برخي موارد
جامد در دسترس مي باشند.
Efflorescence
)شوره زدگي(
در برخي مواقع بهنگام تبخير آب از سطوحي مانند آجر-گچ و سيمان نمکهاي محلول در آب بر روي سطح تشکيل
ميشود که به آن شوره زدگي گفته ميشود و از طريق شستشوي سطح با اسيد هاي معدني رقيق از بين مي رود.
Erossion resistance
)مقاومت در برابر فرسايش(
به توانايي يک پوشش در برابر فرسودگي ناشي از گچي شدن يا عمليات سايشي با آب يا ذرات ساينده اطلاق
ميشود.ميزان مقاومت پوشش با اندازه گيري مقدار باقيمانده فيلم رنگ پس از سايندگي بيان ميشود
Elastomer
)الاستومر-کشساني(
معين در دماي استاندارد و تغيير شکل l ترکيبات ماکروموکولي هستند که بعد از قرار گرفتن تحت نيروي فشاري
ابعادي بلافاصله بعد از برداشتن نيروي فشاري به حالت و ابعاد اوليه برميگردند.
Eggshel finish
)پوششهاي نيمه مات (
پوششهايي که پس از خشک شدن براقيت آنها ما بين پوششهاي مات و نيمه براق قرار مي گرند و داراي براقيت
حدود 02 تحت زاويه 02 مي باشند.
Electrostatic spray
)پاشش الکترواستاتيک(
نوع پاشش رنگ مي باشدکه بواسطه ميدان الکتريکي و در اثر ايجاد بار الکتريکي رنگ مورد استفاده بر روي قطعه
مورد رنگ آميزي شونده نشانده ميشود و داراي کمترين ميزان گرد رنگ مي باشد.
Etching
)زبر سازي(
شستو و زبر سازي سطح با استفاده از مواد شيميايي بجهت آماده سازي سطح جهت رنگ آميزي و بمنظور بالا بردن
ميزان چسبندگي
exothermic
)گرما زا(
به حرارت ايجاد شده در طي يک فرآيند شيمايي گفته ميشود.
Evaporation rate
)سرعت تبخير(
به مدت زماني که طول مي کشد تا يک مايع فرار مانند حلال ها تحت شرايط استاندارد کاملا تبخير شده و از حالت
مايع به بخارتبديل شود اطلاق ميشود.
Etch primer-wash primer
)واش پرايمر(
نوعي پوشش مي باشد که معمولا بصورت 0 جزيي توليد ميشود که پيش از مصرف با يکديگر مخلوط شده و چون
کوتاه مي باشد بلافاصله مصرف ميشود . دز ساخت اين رنگ از پيگمنت کرومات روي POT LIFE داراي زمان کاربري
- اسيد فسفريک و رزين مخصوص استفاده شده و با ضخامت بسيار پايين اعمال مي گردد.
Enamel paint
)لعاب(
واژه اي است که براي پوششي که پس از خشک شدن سطح کاملا صاف و براق را تشکيل ميدهد بکار ميرود. اين واژه
بيشتر براي رنگهاي آلکيدي بکار ميرود.
Extender-filler
)پرکننده- رنگدانه يار(
ترکيبات پودري که بصورت معدني يا سنتزي توليد شده و با ضريب شکست پايين که بمنظور کاهش قيمت تمام
شده و يا ايحاد يکسري خواص قيزيکي - مکانيکي در فرمولاسيون رنگ استفاده ميشوند.
Epoxy paint
)رنگهاي اپوکسي (
به پوششهايي اطلاق ميشود که در ساخت آنها از رزين اپوکسي استفاده ميشود.
Fading
افت براقيت
به کاهش براقيت يا درخشندگي فيلم خشک رنگ پس از قرار گرفتن در معرض عوامل بيروني اطلاق مي شود.
Facade paint
رنگ نما
به رنگي که بر روي سطوح سيماني نما ي خارجي ساختمان به منطور زيبايي و يا حفاظت در برابر عوامل جوي اعمال ميشود اطلاق
ميگردد
Feather Edge
نازک کردن لبه رنگ
به کاهش ضخامت فيلم در لبه هاي رنگ خشک شده بمنظور ايجاد يک ظاهر صاف و پيوسته اطلاق ميشود.
Filler
پرکننده
ترکيبات پودري معدني يا سنتري که بمنظور کاهش قيمت تمام شده و يا ايجاد و تقويت خواص فيزيکي- مکانيکي و يا شيميايي
در ساخت رنگ به کار ميروند اطلاق ميشود.
Film thickness gauge
دستگاه تعيين ضخامت فيلم رنگ
وسيله اي است که بمنظور تعيين ضخامت تر و يا خشک فيلم رنگ اعمال شده به کار ميرود اطلاق ميشود که ميتوان به ضخامت
سنج شانه اي - مکانيکي و ديجيتالي اشاره کرد.
Fineness of grind
ميزان دانه بندي رنگ
به ميزان پخش شدن ترکيبات پودري رنگ اعم از پيگمنت ها و پرکننده ها در رزين مايع اطلاق ميشود.
Flammable
قابل اشتعال
به موادي که براحتي در حضور شعله مشتعل ميشوند اطلاق ميشود بعبارت ديگر هر مايعي که داراي نقطه اشتعال پايين تر از 8383
درچه سانتي گراد باشد.
Flash point
نقطه اشتعال
نقطه اشتعال هر مايع قابل احتراق پايين ترين درجه حرارتي است که بخارات آن مايع مي تواند با شعله يا جرقه مشتعل گردد و
تعيين کننده شدت خطر آتش سوزي مي باشد.
Fire retardant coating
پوشش ضد حريق
رنگ و پوششي است که با مکانيسم هاي متفاوت مانع از رسيدن شعله و يا حرارت ناشي از آتش سوزي به سطح مي گردد.
Finish
ظاهر پوشش- لايه نهايي پوشش
اين واژه داراي 2 کاربرد مي باشد
-1 به آخرين لايه رنگ که در يک سيستم پوششي اعمال مي گردد اطلاق ميشود.
-2 از نظر ظاهري به کل پوشش اعمال شده اطلاق ميشود مانند: بافت پوشش-رنگ و فام - يکنواختي پوشش و ساير خواصي که
بر ظاهر رنگ اثر ميگذارد.
Flaking resistance-scaling resistance
مقاومت در برابر پوسته شدن
به مقاومت جدايش يک پوشش در اثر کاهش ميزان چسبندگي زمانيکه بر روي سطح و يا لايه قيلي اعمال شده باشد اطلاق مي
شود .
Flatting agent-matting agent
مات کننده
ترکيباتي که بمنطور کاهش ميزان براقيت فيلم خشک شده به فرمولاسيون رنگ و يا کيلرها اقزوده ميشوند.
Forced drying temperature
دماي تسريع خشک شدن
به دماي بين 22 تا 52 درجه سانتيگراد اطلاق ميشود.
Flexibility
انعطاف پذيري
به ميزان مقاومت فيلم پوشش خشک شده در برابر نيروي وارده و تغيير شکل بدون آن که ترک خوردگي و يا پوسته شدن بوجود
آيد اطلاق ميشود.
Floating (flooding)-Bernard cell
شناوري- غوطه وري
فلودينگ و فلوتينگ از معايب رنگ و حاصل تغييرات رنگي مي باشد که پس از اعمال فيلم رنگ يکي از پيگمنتها به اندازه کافي
مرطوب ) wet ( نشده است و باعث جدايش آن در سطح فيلم ميشوداگر اين جدايش بصورت عمودي باشد فلوتينگ و اگر افقي
باشد قلودينگ ناميده ميشود.
Flow
جريان پذيري
معياري است که ميزان جريان پذيري و يکنواخت شدن فيلم تر پوشش را در هنگام اعمال رنگ و محو شدن خطوط قلم مو و
تشکيل يک فيلم صاف و يکدست را نشان مي دهد.
Fluorescent pigments
پيگمنتهاي فلورسنت
نوعي از پيگمنتها هستند و زمانيکه در برابر تابش نور مريي قرار مي گيرند آن را با طول موج هاي متفاوت و درخشانتر انتشار
ميدهند.
Fouling
رسوبات دريايي
به نشست موجودات زنده دريايي مانند بعضي از صدف هاي دريايي بر روي بدنه کشتي اطلاق ميشود.
Fastness to acid-alkali
مقاومت در برابر اسيد و بازها
به توانايي يک پوشش در حفظ و ابقا خواص کيفي فيزيکي-شيميايي بعد ار قرار گرفتن در برابر اسيد و يا بازها تحت شرايط معين
اطلاق ميشود.
Fastness to heat -light
مقاومت نوري و حرارتي
به توانايي يک پيگمنت يا پوشش در حفظ و ابقا خواص کيفي فيزيکي-شيميايي بعد ار قرار گرفتن در برابر حرارت -نور طبيعي و
مصنوعي تحت شرايط معين اطلاق ميشود.
Felting down
پوليش زدن
عمليات صاف و هموار کردن سطح فيلم خشک شده با استفاده از يک تکه پد پارچه ايي يا ابري و اعمال پوليش )مخلوط مواد
ساينده پودري که در اب يا روان سازها ساخته شده است (
Film formation
تشکيل فيلم
به مرحله اي که پوشش اعمال شده بر روي سطح شروع به خشک شدن و تشکيل يک لايه چسبنده را مي دهد اطلاق ميشود.
Fish eyes
چشم ماهي شدن
اين پديده از معايب رنگ است . در بخشهايي از سطح بعلت وجود آلايندگي نواحي شبه دايره تشکيل ميشود که بر مرکز
آلودگي واقع است.
Flash dry
بروز براقيت
مرحله اي از خشک شدن مي باشد که قسمت عمده حلال از فيلم پوشش اعمال خارج شده و تغييرات ظاهري عمده در براقيت
فيلم رنگ حاصل ميشود.
Flash-off
زمان انتظار
زماني است که بخش مناسبي از حلالها در پوششهايي که بروش اسپري اعمال ميشود از داخل فيلم رنگ خارج شده و آماده مرحله
بعدي رنگ آميزي و يا قرارگرفتن در کوره جهت خشک شدن ميشوند.
Flow coating-curtain coating
اعمال رنگ به روش پرده اي
روشي از اعمال پوشش مي باشد که رنگ مايع آماده بمصرف در حالي که قطعه مورد رنگ آميزي بصورت افقي در حال حرکت
مي باشد بصورت عمودي بر روي آن جاري ميشود.
Fugitive
ناپايداري رنگ
توصيفي براي مواد رنگزاست که پس از قرارگرفتن در برابر نور و يا شرايط محيطي بصورت جزيي يا کلي دچار تغيير فام نسبت به
حالت اوليه ميشود.
Full coat
پوشش کامل
به بالاترين ضخامت فيلمي که با اعمال يک لايه پوشش بدون ايجاد معايب ميتوان اجرا کرد اطلاق ميشود.
Fungicidal paint
رنگ ضده خزه و جلبک
به پوششهايي که پس از خشک شدن فيلم رنگ از ايجاد و رشد هرگونه خزه و جلبک بر روي آن جلوگيري ميشود و با بکار بردن
مواد افزودني خاص در فرمولاسيون رنگ انجام ميشود اطلاق ميشود
abrasion resistance
توانايي و مقاومت يک پوشش در برابر نيروي وارده ناشي از فرسايش-مالش )سنباده (و خراش بگونه اي که فيلم پوشش خواص اوليه خود را حفظ نمايد مقاومت در برابر سايش ناميده ميشود.
براي بررسي اين خاصيت فيلم خشک پوشش ها از آزمونهاي تابر و مقاومت در برابر خراش بشرح زير استفاده ميشود:
ASTM D- -1 مقاومت در برابر سايش خشک فيلم مطابق استاندارد 4060
ASTM -2 مقاومت در برابر خراش که شماره استاندارد مطابق
ASTM D- 3 مقاومت در برابر سايش تر فيلم رنگ مطابق استاندارد 2486
Acid number-acid value
عدد اسيدي
به مقدار ميليگرم هيدروکسيد پتاسيم لازم براي خنثي سازي اسيد هاي آزاد موجود در يک گرم روغن -رزين و يا ساير مواد عدد اسيدي گفته ميشود
انجام داد. ASTM D- براي انجام اين آزمون ميتوان مطابق روش استاندارد 1639
Additive-modifier
ماده افزودني به موادي که در مقادير کم به رنگ اضافه شده و باعث ايجاد و يا بهبود خاصيتي در رنگ ميشود ماده افزودني گفته ميشود
Adhesion prometer
بهبود دهنده چسبندگي موادي هستند که يا در ساخت رزين استفاده شده و يا به رنگ ساخته شده جهت افزايش ميزان چسبندگي پوشش به سطح اوليه يا بر روي لايه قبلي رنگ اعمال شده بکار ميروند. اين مواد خصوصا در مورد پوشش هايي که بر روي سطوح غير فلزي و پلاستيکي اعمال ميشوند کار برد دارند.
Accelerator
شتاب دهنده هر ماده که سرعت يک واکنش شيميايي را افزايش دهد شتاب دهنده گويند اين مواد در صنعت رنگ به موادي اطلاق ميشوند که يا پيوند عرضي و شبکه ايي يک سامانه رزيني چند جزيي را تسريع مي کند.
Adhesion
چسبندگي ميزان اتصال بين فيلم خشک يک پوشش با سطحي که بر آن اعمال شده و در تماس است چسبندگي ناميده ميشود . چسبندگي در واقع معياري براي تعيين مقاومت پوشش در برابر جدا شدن از سطح با اعمال نيروي عمودي در راستاي تفکيک پوشش از سطح است .از عوامل مهم در چسبندگي مي توان به آماده سازي سطح -نوع رزين و مقدار آن در پوشش و مقدار شبکه ايي شدن رزين در پخت کامل اشاره کردد
جهت تعيين ميزان چسبندگي مي توان از روشهاي زير استفاده کرد
عمل نمود. ASTM D- -1 جسبندگي به روش برش هاي متقاطع که ميتوان مطابق استاندارد 3359
لازم بذکر اين آزمون براي پوششهايي بکار مي رود که ضخامت فيلم خشک آن بيشتر از 111 ميکرون نباشد.
که روش انجام آن مشابه روش برش متقاطع بوده و براي پوششهايي بکار مي رود که ضخامت فيلم X CUT -2 چسبندگي به روش 111 ميکزون باشد. - خشک آن بين 311 عمل نمود .ASTM D- که مي توان مطابق استاندارد 4541 PULL OFF -3 چسبندگي به روش جدايش کششي رنگ از سطح يا اين آزمون براي پوششهاي بکار ميرود که ضخامت فيلم خشک آن بيشتر از 311 ميکرون باشد
Aeration-air Entrapment
حباب زدگي به وجود هوا در رنگ مايع )پايه حلال و سيستم هاي عاري از حلال ( پس از اجراي رنگ گفته ميشود و بيشتر در سيستمهاي عاري از حلال خصوصا کفپوش هاي اپوکسي و پلي يورتان بروز مي کند و باعث ايجاد فيلم رنگ با سطح موج دار يا پوست پرتفالي ميشود
.
Aerosol paint
رنگ هوا سل به رنگي که با فرمول خاص تحت فشار در قوطي بسته بندي مي شود اطلاق مي گردد
ageing
کهنگي يا پير شدن رنگ به تغيير برگشت ناپذير در خصوصيات پوشش که در اثر گذشت زمان و يا قرار گرفتن در برابر حرارت رخ مي دهد اطلاق مي شود
Algicidal paint
رنگ ضد خزه در پوشش هاي مخصوص رنگ نما که در مناطق با آب و هواي مرطوب اعمال ميگردد از نوعي مواد افزودني خاص استفاده مي گردد که پس از خشک شدن فيلم رنگ مانع از رشد خزه و جلبک بر روي آن ميشود که به آنها رنگ ضد خزه اطلاق ميشود
Ambient Temrature
دماي محيطي به دماي اتاق يا دماي موجود محيط اطلاق مي شود.
Anti skining agent
ضد رويه مواد افزودني که از اکسايش رنگ در زمان انبارداري در داخل قوطي جلوگيري مي کند اطلاق مي شود و بيشتر در رنگهاي آلکيدي بکار مي رود
Anti sagging agnet
مواد ضد شره به مواد افزودني مايع يا جامد که در فرمولاسيون رنگ بکار ميرود و مانع از سينه دادن يا شره کردن رنگ ميشود اطلاق ميشود و ميزان مصرف آن بستگي به نوع رنگ - فرايند خشک شدن و ميزان ضخامت پوشش و روش اعمال خواهد داشت استفاده نمود. ASTM D- براي بررسي ميزان مقاومت رنگ در برابر شره کردن مي توان از استاندارد 4400
Anti setteling agent
مواد ضد ته نشيني به مواد افزودني مايع يا جامد که در فرمولاسيون رنگ بکار ميرود و موجب به تاخير انداختن تشکيل رسوب و حفظ يکنواختي و ثبات رنگ در طي دوره انبارداري و يا اعمال رنگ ميشود اطلاق ميشود.
مي توان استفاده ASTM D- براي بررسي ميزان ته نشيني و بررسي انتخاب صحيح نوع ماده ضد ته نشيني از استاندارد 1309
کرد.
Alligatoring -crocodiling
پوست سوسماري شدن به ايجاد ترکهاي مورب يا متقاطع در فيلم پوشش خشک شده اطلاق ميشود. بعلت تشابه اين پديده با سطح پوست سوسمار به اين نام خوانده ميشود. اين عيب بعلت استفاده بيش از اندازه پرکننده و ما مناسب بودن نسبت پيگمنت به رزين در پوشش مي باشد.
Air drying
هواخشک بفرآيندي که رنگ مايع در دما و رطوبت نسبي محيط خشک ميشود اطلاق مي شود.
Airless spraying
پاشش بدون هوا به اعمال رنگ مايع با تجهيزاتي که بدون استفاده از هواي فشرده انجام ميگرد اطلاق ميشود و به منظور اعمال رنگ با ضخامت بالا بکار ميرود. high solid و استفاده از رنگهاي با درصد جامد بالا
Anti-corrosive paint
رنگهاي ضد خوردگي به پوشش هايي که مانع از خوردگي سطوح فلزي آهني و جلوگيري از زنگ زدن آن ميشود اطلاق ميشود . معمولا در ساخت اين نوع پوشش ها از پيگمنت هايي نظير زينک کرومات - زينک فسفات - پودر روي - کرومات استرانسيم استفاده مي شود و براي و ASTM B - مطابق استاندارد 117 Salt spray بررسي مقاومت پوششهاي فوق در برابر خوردگيو رطوبت از آزمون مه نمکي يا استفاده ميشود ASTM D- آزمون رطوبت 111 % مطابق استاندارد 2247
Bittiness-Bitty film
به فيلم پوشش که داراي ذرات ژل - ذرات تجمع يافته يا ذرات گرد و غبار بر روي آن باشد اطلاق ميشود.
Bitumen
به ترکيبات جامد يا مايع با ويسکوزيته بالا که بر پايه ترکيبات هيدروکربني يا مشتقات آنها بوده و در حلال هاي آليفاتيک حل ميشوندو يا در اثر حرارت نرم ميشود اطلاق ميشود.
Bleaching
به پديده رنگ پريدگي يک پوشش در اثر قرار گرفتن در معرض مواد شيمايي و يا نور خورشيد اطلاق ميشود.
Bleeding
به پديده تغيير فام فيلم رنگ در اثر مهاجرت اجزاي تشکيل دهنده از لايه ريرين به سطح فيلم اطلاق ميشود.
Blistering
به پديده برآمدگي گنبدي شکل فيلم جامد رنگ در اثر کاهش چسبندگي موضعي و تورم در لايه زيرين )اولين لايه پوشش که بر روي سطح اعمال ميشود ( اطلاق ميشود.
Blushing
به پديده کدر و شيري رنگ شدن فيلم لاک خشک شده بعلت جذب رطوبت موجود در محيط و يا رسوب يک يا چند جز جامد لاک در فيلم آن اطلاق ميشود.
Bridging
به پديده جدا شدگي فيلم پوشش از گوشه هاي داخلي سطح در اثر در هم رفتگي )شرينگج( و يا تشکيل فيلم پوشش بر روي سطوح ترک خورده اطلاق ميشود.
Brush mark-brush drag
به خطوط موجود در فيلم خشک شده پوشش که با استفاده از قلم مو اعمال شده است اطلاق مي شود.
Bubbling
به حضور دائمي يا موقتي حباب هاي هوا و يا بخارات حلال و يا هر دو در فيلم خيس پوشش اعمال شده اطلاق ميشود.
Burning off
به جدا کردن رنگ از روي سطح از طريق نرم کردن آن با شعله و سپس سنباده زدن آن و يا سنباده زدن فيلم پوششي که هنوز خشک نشده است اطلاق ميشود.
Batch
به مقدار وزني محصول که در يک مرحله توليد و تخليه ميشود اطلاق مي گردد.
Baking finish
به پوششي که براي خشک شدن و رسيدن به خواص مطلوب نياز به حرارت بالاي 56 درجه سانتيگراد دارد اطلاق ميشود.
Bulking value
به حجم واحد جرم مواد پودري اطلاق و بر حسب گالن بر پوند يا ليتر بر کيلوگرم بيان ميشود.
Build
به ضخامت فيلم خشک پوشش اعمال ميشود.
Brittleness
به مقاومت ضعيف فيلم خشک شده پوشش در اثر خمش آن که باعث ترک خوردگي يا پارگي شود اطلاق ميگردد
Bronzing
اگر ذرات پيگمنت بک رنگ آسياب شده دوباره متراکم شوند و حالت چلاي فلزي را بخود بگيرد به آن حالت برنزي گويند
Catalyst
تسريع کننده واکنش ماده اي است که باعث تسريع در انجام واکنش شيميايي ميگردد ولي در پايان واکنش ساختار شيميايي آن بدون تغيير باقي مي ماند.
با اغماض ميتوان به آن دسته از مواد افزودني که در ساخت رنگ از آنها استفاده شده و وارد واکنش ميشوند و بعنوان مثال باعث کاهش دماي سخت شدن يا پخت رنگ ميشوند نيز اطلاق کرد
cathodic protection
حفاظت کاتدي
به قرار دادن فلز بعنوان کاتد و بمنظور کاهش يا جلوگيري از خوررگي سطح آن که همراه با قرار دادن فلز ديگر بعنوان اند فدا شونده مي باشدحفاظت کاتدي گفته ميشود. بعنوان مثال اعمال پوشش هاي غني از روي بر روي سطوح آهني
cathodic protection
حفاظت کاتدي به قرار دادن فلز بعنوان کاتد و بمنظور کاهش يا جلوگيري از خوررگي سطح آن که همراه با قرار دادن فلز ديگر بعنوان اند فدا شونده مي باشدحفاظت کاتدي گفته ميشود. بعنوان مثال اعمال پوشش هاي غني از روي بر روي سطوح آهني
Chlorinated rubber
کلروکائوچو نوعي رزين است که از کلره کردن کائوچوي طبيعي حاصل ميشود .از اين رزينها دز ساخت پوششهاي مقاوم در برابر آب و مواد شيميايي و جوهر هاي چاپ استفاده ميشود.
Coal tar epoxy
کولتار اپوکسي به پوششي که رزين تشکيل دهنده آن شامل رزينهاي اپوکسي و کولتار باشد اطلاق ميشود.
Cob webbing
تار عنکبوتي شدن به تشکيل الياف ريز ) شبيه تار عنکبوت ( نيمه خشک شده در هنگام پاشش رنگ به روش اسپري که در اثر استفاده از حلال نامناسب و سرعت خشک شدن بالا بوجود مي آيد اطلاق ميشود.اين پديده از معايب رنگ مي باشد.
Cohesion
پيوستگي به ميزان نيروي لازم جهت چسباندن ذرات تشکيل دهنده رنگ بمنظور ايجاد يک فيلم يکنواخت و پيوسته اطلاق ميشود. ميزان پيوستگي در سيستم پوششي چند لايه از اهميت خاصي برخوردار است و ميتواند بر روي چسبندگي تاثير داشته باشد
Colour retention
حفظ ظاهر رنگ به توانابي يک پوشش در ابقا رنگ اوليه پس از قرار گرفتن در برابر شرايط جوي و يا محيطهاي شيميايي اطلاق ميشود.
Compatibility
سازگاري-تطابق
سازگاري بصورت زير تعريف مي گردد:
-1 سازگاري بين رنگ و سطحي که روي آن پوشش اعمال ميشود. توانايي يک پوشش اعمال شده بر روي سطح مورد نظر در ايجاد يک فيلم چسبنده و بدون بروز اثرات نا مطلوب
-2 توانايي اختلاط دو يا چند رنگ با نسبت مشخص بدون بروز هيچگونه اثر نا مطلوب
-3 توانايي اختلاط دو يا چند رنگ براي اجرا در يک سيستم رنگ بدون ايجاد هيچگونه اثر نا مطلوب
Copolymer
کوپليمر
به فرآورده حاصله از پليمريزاسيون 2 يا چند مونومر متفاوت اطلاق مي شود
Corrosion
خوردگي
به پوسيدگي .اکسيداسيون و زوال سطوح فلزي- سيماني و يا ساير سطوح در اثر بروز واکنش با محيط اطلاق ميشود.
Cracking
شکاف خوردگي
ايجاد شکاف عمقي در فيلم رنگ مي باشد .اين شکاف پديده سطحي نيست و حتي تا لايه زيرين پيش ميرود و داراي شکل منظم
و خاصي نيست.
Cratering
حفره زدن
تشکيل متعدد حالت پياله اي شکل بر روي فيلم پوشش اعمال شده را گويند . اين پديده از عيوب رنگ بوده و در اثر کشش
سطحي نا مناسب بو جود مي آيد و بيشتر در رنگهايي که به آرامي خشک ميشوند و يا در اثر واکنش شيميايي خشک ميشوند
ديده ميشود
Cross linking
شبکه اي شدن
به ايجاد شدن اتصالات شيميايي بين زنجيره مولکولي يک پوشش و تشکيل يک شبکه سه بعدي اطلاق ميشود.
Curing agent
عامل پخت
به مواد سخت کننده يا شروع کننده که به يک رزين يا پوشش چند جزيي اضافه ميشود و از طريق واکنش شيميايي باعث تشکيل
فيلم و رسيدن به خواص مورد نظر ميگردد اطلاق ميشود
Coating
پوشش
به اعمال يک رنگ بر روي سطح و ايجاد يک فيلم پيوسته و يکنواخت پوشش گفته ميشود.
Contrast ratio
نسبت تباين
به نسبت ميزان بازتاب اندازه گيري شده فيلم خشک يک رنگ از روي يک سطح سياه و يک سطح سفيد گفته ميشود.
Coverage rate-Hiding power
ميزان پوشش
به قابليت پنهان کنندگي يا قدرت محو کنندگي سطح بوسيله يک رنگ که به ميزان انتشار رنگ و قدرت جذب پيگمنتهاي پخش
شده و ضخامت فيلم رنگ دارد اطلاق مي شود و آن متر مربع بر ليتر مي باشد.
Crawling
باز شدگي
يکي از معايب رنگ است که علت آن کشش سطحي نا مناسب سطح در اثر عدم مرطويت سازي رنگ مي باشد که پس از اعمال رنگ در نقاطي از سطح رنگ جمع شده و ظاهر سطح رنگ نخورده به نظر مي آيد
Consistency
قوام و غلظت
به ويسکوزيته ظاهري رنگ در هنگام اجرا و تحت اعمال نيروهاي برشي اطلاق ميشود.
Crazing
شکاف ريز
مي باشد ولي تفاوت آن دز اندازه خطوط مورب -متقاطع و گستردگي آن است که در اينحالت Alligatoring اين پديده شبيه بسيار کمترو ريزتر از حالت پوست سوسماري شدن است
Crocodiling
مي باشد که در جلسات قبل توضيح داده شد. alligatoring مشابه اصطلاح
Checking
ترکهاي ريز
به پيدايش ترکهاي ريز و يکنواخت بر روي سطح رنگ اطلاق ميشود. گاهي اين ترکها آنقدر ريز و کوچک هستند که با چشم غير مسلح قابل رويت نيستند.
Degreaser
)چربي گير(
محلول يا ترکيب شيميايي که به منظور زدودن چربي ، روغن و الوده کننده هاي مشابه مورد استفاده قرار مي گيرد.
Delamination
)لايه لايه شدگي(
به جدا شدن لايه هاي پوشش که در اثر چسبندگي بسيار ضعيف بين لايه ها بوجود مي آيد اطلاق ميشود.بعنوان
مثال بکار بردن افزودني هاي سيليکوني که به منظور افزايش سختي در رنگ بکار ميرود ميتواند باعث بروز اين پديده
در سيستم پوششي شود.
Density
)دانسيته ، چگالي(
جرم به ازاي واحدحجم )معمولا به صورت گرم بر ميلي ليتر يا پوند بر گالن بيان مي شود.اين مشخصه با استفاده از
پيکنومتر در آزمايشگاه اندازه گيري ميشود.
DFT
)dry film thickness(
)ضخامت فيلم خشک رنگ(
به صخامت فيلم پوشش تشکيل شده بر روي سطح پس از اعمال و خشک شدن کامل اطلاق ميشود.
Dew point
)نقطه شبنمي(
دماي سطح در دماي محيطي معين و رطوبت نسبي که در آن قرار دارد سبب تجميع نم و رطوبت مي شود که نقطه
شبنم اطلاق مي شود و از نکات مهم در هنگام اعمال پوشش خصوصا در نقاط با رطوبت بالا مي باشد.
Diluent
) رقيق کننده(
يک جز فرار از اجزاي پوششي که در واقع يک حلال واقعي نيست و تاثيرات کمي بر ويسکوزيته دارد.اين ترکيبات در
پوششهاي عاري از حلال بعنوان افزودني مصرف شده و دارا ي تاثيراتي بر خواص پوشش نهايي مي باشد.
Dry spray
)اسپري خشک(
بحالتي گفته ميشود که ذرات رنگ در اثر پاشش قبل از رسيدن به سطح مورد رنگ آميزي خشک شده و پس از
برخورد با سطح از روي آن برگشت شده و يک سطح زبر با چسبندگي ضعيف را بوجود مياورند.اين پديده از معايب
بالا و يا استفاده بيش از PVC رنگ محسوب گريده و بعلت نامناسب بودن نسبت پيگمنت و فيلرها به رزين جامد و
حد حلالهاي باسرعت تبخير بالا در فرمولاسيون رنگ بوجود مي آيد.
Dispersion
) ديسپرس کردن-پخش کردن(
تعليق کردن ذرات کوچک جامد معمولا پيگمنت ها در مايعات مانند رزين ها .
Dry to handle- Dry trough
)خشک شدن عمقي(
ميزاني از خشک شدن پوشش بر روي سطح مي باشد که امکان جابجايي قطعه رنگ شده بدون تغيير شکل پوشش
وجود دارد.
Dry to recoat
)زمان پوشش مجدد(
به ميزان زمان لازم جهت خشک شدن پوشش رنگ اعمال شده برروي سطح قبل از اجراي لايه دوم اطلاق ميشود
بطوري که لايه دوم باعث تخريب لايه زيرين و تغيير خواص فيزيکي - مکانيکي آن نشود.
Dry to Tack free-dust dry
)خشک شدن سطحي اوليه (
مرحله اي از خشک يا سخت شدن پوشش اعمال شده مي باشد گه رنگ تشکيل يک لايه نازک يا پوسته را ميدهد
بنحوي که ذرات ريز معلق در هوا پس از نشست بر فيلم رنگ به آن نچسبد.
Dry to touch
)خشک شدن سطحي(
مرحله اي از خشک يا سخت شدن پوشش اعمال شده مي باشد که اگر سطح رنگ با فشار انگشت يا پارچه لمس شود
اثري بر روي آن مشاهده نشود.
Discoloration
)رنگ رفتگي (
به هر گونه تغيير فام پوشش پس از قرار گرفتن آن در برابر شرايط جوي که بر اثر گچي شدن -تغيير در براقيت و يا
سياه شدگي و بطور کلي هر گونه تغيير فام پوشش نسبت به نمونه اصلي گفته ميشود.
Dispering agent
)مواد پخش کننده -پراکنش يار(
به مواد افزودني که در فرمولاسيون رنگ بجهت تسهيل و تسريع پخش شدن ترکيبات جامد )پيگمنت ها و فيلرها و
مواد افزودني جامد( در بخش مايع آن استفاده ميشوند اطلاق مي گردد.
Durability
)پايداري(
به ميزان مقاومت رنگ و اجزاي آن در برابر عوامل مخرب فيزيکي - شيميايي و محيطي اطلاق ميشود.
Dirt resistance-soiling resistance
مقاومت در برابر چرک شدن )جرم پذيري (
توانايي يک پوشش خشک شده در برابر چرک و کثيف شدن در اثر نشست و رسوب عوامل خارجي بر روي آن
اطلاق ميشود. اين مواد خارجي شامل ميکرو ارگانيسم ها نميشود.
Drier-siccative
)خشک کن (
به ترکيباتي که باعث تسريع اکسيداسيون در روغنهاي خشک شونده شده و خشک شدن آن ها را سرعت مي
بخشد اطلاق ميشود.خشک کنها اغلب بر پايه صابونهاي فلزي محلول در روغن بوده و بصورت مايع و برخي موارد
جامد در دسترس مي باشند.
Efflorescence
)شوره زدگي(
در برخي مواقع بهنگام تبخير آب از سطوحي مانند آجر-گچ و سيمان نمکهاي محلول در آب بر روي سطح تشکيل
ميشود که به آن شوره زدگي گفته ميشود و از طريق شستشوي سطح با اسيد هاي معدني رقيق از بين مي رود.
Erossion resistance
)مقاومت در برابر فرسايش(
به توانايي يک پوشش در برابر فرسودگي ناشي از گچي شدن يا عمليات سايشي با آب يا ذرات ساينده اطلاق
ميشود.ميزان مقاومت پوشش با اندازه گيري مقدار باقيمانده فيلم رنگ پس از سايندگي بيان ميشود
Elastomer
)الاستومر-کشساني(
معين در دماي استاندارد و تغيير شکل l ترکيبات ماکروموکولي هستند که بعد از قرار گرفتن تحت نيروي فشاري
ابعادي بلافاصله بعد از برداشتن نيروي فشاري به حالت و ابعاد اوليه برميگردند.
Eggshel finish
)پوششهاي نيمه مات (
پوششهايي که پس از خشک شدن براقيت آنها ما بين پوششهاي مات و نيمه براق قرار مي گرند و داراي براقيت
حدود 02 تحت زاويه 02 مي باشند.
Electrostatic spray
)پاشش الکترواستاتيک(
نوع پاشش رنگ مي باشدکه بواسطه ميدان الکتريکي و در اثر ايجاد بار الکتريکي رنگ مورد استفاده بر روي قطعه
مورد رنگ آميزي شونده نشانده ميشود و داراي کمترين ميزان گرد رنگ مي باشد.
Etching
)زبر سازي(
شستو و زبر سازي سطح با استفاده از مواد شيميايي بجهت آماده سازي سطح جهت رنگ آميزي و بمنظور بالا بردن
ميزان چسبندگي
exothermic
)گرما زا(
به حرارت ايجاد شده در طي يک فرآيند شيمايي گفته ميشود.
Evaporation rate
)سرعت تبخير(
به مدت زماني که طول مي کشد تا يک مايع فرار مانند حلال ها تحت شرايط استاندارد کاملا تبخير شده و از حالت
مايع به بخارتبديل شود اطلاق ميشود.
Etch primer-wash primer
)واش پرايمر(
نوعي پوشش مي باشد که معمولا بصورت 0 جزيي توليد ميشود که پيش از مصرف با يکديگر مخلوط شده و چون
کوتاه مي باشد بلافاصله مصرف ميشود . دز ساخت اين رنگ از پيگمنت کرومات روي POT LIFE داراي زمان کاربري
- اسيد فسفريک و رزين مخصوص استفاده شده و با ضخامت بسيار پايين اعمال مي گردد.
Enamel paint
)لعاب(
واژه اي است که براي پوششي که پس از خشک شدن سطح کاملا صاف و براق را تشکيل ميدهد بکار ميرود. اين واژه
بيشتر براي رنگهاي آلکيدي بکار ميرود.
Extender-filler
)پرکننده- رنگدانه يار(
ترکيبات پودري که بصورت معدني يا سنتزي توليد شده و با ضريب شکست پايين که بمنظور کاهش قيمت تمام
شده و يا ايحاد يکسري خواص قيزيکي - مکانيکي در فرمولاسيون رنگ استفاده ميشوند.
Epoxy paint
)رنگهاي اپوکسي (
به پوششهايي اطلاق ميشود که در ساخت آنها از رزين اپوکسي استفاده ميشود.
Fading
افت براقيت
به کاهش براقيت يا درخشندگي فيلم خشک رنگ پس از قرار گرفتن در معرض عوامل بيروني اطلاق مي شود.
Facade paint
رنگ نما
به رنگي که بر روي سطوح سيماني نما ي خارجي ساختمان به منطور زيبايي و يا حفاظت در برابر عوامل جوي اعمال ميشود اطلاق
ميگردد
Feather Edge
نازک کردن لبه رنگ
به کاهش ضخامت فيلم در لبه هاي رنگ خشک شده بمنظور ايجاد يک ظاهر صاف و پيوسته اطلاق ميشود.
Filler
پرکننده
ترکيبات پودري معدني يا سنتري که بمنظور کاهش قيمت تمام شده و يا ايجاد و تقويت خواص فيزيکي- مکانيکي و يا شيميايي
در ساخت رنگ به کار ميروند اطلاق ميشود.
Film thickness gauge
دستگاه تعيين ضخامت فيلم رنگ
وسيله اي است که بمنظور تعيين ضخامت تر و يا خشک فيلم رنگ اعمال شده به کار ميرود اطلاق ميشود که ميتوان به ضخامت
سنج شانه اي - مکانيکي و ديجيتالي اشاره کرد.
Fineness of grind
ميزان دانه بندي رنگ
به ميزان پخش شدن ترکيبات پودري رنگ اعم از پيگمنت ها و پرکننده ها در رزين مايع اطلاق ميشود.
Flammable
قابل اشتعال
به موادي که براحتي در حضور شعله مشتعل ميشوند اطلاق ميشود بعبارت ديگر هر مايعي که داراي نقطه اشتعال پايين تر از 8383
درچه سانتي گراد باشد.
Flash point
نقطه اشتعال
نقطه اشتعال هر مايع قابل احتراق پايين ترين درجه حرارتي است که بخارات آن مايع مي تواند با شعله يا جرقه مشتعل گردد و
تعيين کننده شدت خطر آتش سوزي مي باشد.
Fire retardant coating
پوشش ضد حريق
رنگ و پوششي است که با مکانيسم هاي متفاوت مانع از رسيدن شعله و يا حرارت ناشي از آتش سوزي به سطح مي گردد.
Finish
ظاهر پوشش- لايه نهايي پوشش
اين واژه داراي 2 کاربرد مي باشد
-1 به آخرين لايه رنگ که در يک سيستم پوششي اعمال مي گردد اطلاق ميشود.
-2 از نظر ظاهري به کل پوشش اعمال شده اطلاق ميشود مانند: بافت پوشش-رنگ و فام - يکنواختي پوشش و ساير خواصي که
بر ظاهر رنگ اثر ميگذارد.
Flaking resistance-scaling resistance
مقاومت در برابر پوسته شدن
به مقاومت جدايش يک پوشش در اثر کاهش ميزان چسبندگي زمانيکه بر روي سطح و يا لايه قيلي اعمال شده باشد اطلاق مي
شود .
Flatting agent-matting agent
مات کننده
ترکيباتي که بمنطور کاهش ميزان براقيت فيلم خشک شده به فرمولاسيون رنگ و يا کيلرها اقزوده ميشوند.
Forced drying temperature
دماي تسريع خشک شدن
به دماي بين 22 تا 52 درجه سانتيگراد اطلاق ميشود.
Flexibility
انعطاف پذيري
به ميزان مقاومت فيلم پوشش خشک شده در برابر نيروي وارده و تغيير شکل بدون آن که ترک خوردگي و يا پوسته شدن بوجود
آيد اطلاق ميشود.
Floating (flooding)-Bernard cell
شناوري- غوطه وري
فلودينگ و فلوتينگ از معايب رنگ و حاصل تغييرات رنگي مي باشد که پس از اعمال فيلم رنگ يکي از پيگمنتها به اندازه کافي
مرطوب ) wet ( نشده است و باعث جدايش آن در سطح فيلم ميشوداگر اين جدايش بصورت عمودي باشد فلوتينگ و اگر افقي
باشد قلودينگ ناميده ميشود.
Flow
جريان پذيري
معياري است که ميزان جريان پذيري و يکنواخت شدن فيلم تر پوشش را در هنگام اعمال رنگ و محو شدن خطوط قلم مو و
تشکيل يک فيلم صاف و يکدست را نشان مي دهد.
Fluorescent pigments
پيگمنتهاي فلورسنت
نوعي از پيگمنتها هستند و زمانيکه در برابر تابش نور مريي قرار مي گيرند آن را با طول موج هاي متفاوت و درخشانتر انتشار
ميدهند.
Fouling
رسوبات دريايي
به نشست موجودات زنده دريايي مانند بعضي از صدف هاي دريايي بر روي بدنه کشتي اطلاق ميشود.
Fastness to acid-alkali
مقاومت در برابر اسيد و بازها
به توانايي يک پوشش در حفظ و ابقا خواص کيفي فيزيکي-شيميايي بعد ار قرار گرفتن در برابر اسيد و يا بازها تحت شرايط معين
اطلاق ميشود.
Fastness to heat -light
مقاومت نوري و حرارتي
به توانايي يک پيگمنت يا پوشش در حفظ و ابقا خواص کيفي فيزيکي-شيميايي بعد ار قرار گرفتن در برابر حرارت -نور طبيعي و
مصنوعي تحت شرايط معين اطلاق ميشود.
Felting down
پوليش زدن
عمليات صاف و هموار کردن سطح فيلم خشک شده با استفاده از يک تکه پد پارچه ايي يا ابري و اعمال پوليش )مخلوط مواد
ساينده پودري که در اب يا روان سازها ساخته شده است (
Film formation
تشکيل فيلم
به مرحله اي که پوشش اعمال شده بر روي سطح شروع به خشک شدن و تشکيل يک لايه چسبنده را مي دهد اطلاق ميشود.
Fish eyes
چشم ماهي شدن
اين پديده از معايب رنگ است . در بخشهايي از سطح بعلت وجود آلايندگي نواحي شبه دايره تشکيل ميشود که بر مرکز
آلودگي واقع است.
Flash dry
بروز براقيت
مرحله اي از خشک شدن مي باشد که قسمت عمده حلال از فيلم پوشش اعمال خارج شده و تغييرات ظاهري عمده در براقيت
فيلم رنگ حاصل ميشود.
Flash-off
زمان انتظار
زماني است که بخش مناسبي از حلالها در پوششهايي که بروش اسپري اعمال ميشود از داخل فيلم رنگ خارج شده و آماده مرحله
بعدي رنگ آميزي و يا قرارگرفتن در کوره جهت خشک شدن ميشوند.
Flow coating-curtain coating
اعمال رنگ به روش پرده اي
روشي از اعمال پوشش مي باشد که رنگ مايع آماده بمصرف در حالي که قطعه مورد رنگ آميزي بصورت افقي در حال حرکت
مي باشد بصورت عمودي بر روي آن جاري ميشود.
Fugitive
ناپايداري رنگ
توصيفي براي مواد رنگزاست که پس از قرارگرفتن در برابر نور و يا شرايط محيطي بصورت جزيي يا کلي دچار تغيير فام نسبت به
حالت اوليه ميشود.
Full coat
پوشش کامل
به بالاترين ضخامت فيلمي که با اعمال يک لايه پوشش بدون ايجاد معايب ميتوان اجرا کرد اطلاق ميشود.
Fungicidal paint
رنگ ضده خزه و جلبک
به پوششهايي که پس از خشک شدن فيلم رنگ از ايجاد و رشد هرگونه خزه و جلبک بر روي آن جلوگيري ميشود و با بکار بردن
مواد افزودني خاص در فرمولاسيون رنگ انجام ميشود اطلاق ميشود